مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیهالسلام
سلام بر تو که سلطانِ مُلکِ عشق، رضایی سـلام بر تو که مـقـبـولِ آسـتـان خـدایی سلام بر تو که ما را تو دستگیر و تو یاری سلام بر تو که گنجی نهان ز عاطفه داری از آن گروه که هستند، دوستدارِ ضریحت چه ازدحامِ غریبیست در کنارِ ضریحت چو پلّکـانی از امـواج شانه بر سر شانه دعـا زبـانهکـشان، جـویـبارِ اشک روانه محـبـت تو کـشانـده چـقـدر ساده و آسان دل محمدیان را به سمت و سوی خراسان
تویی که عاطفه جاریست از تمام وجودت خیال و خاطره مکشوف از کتاب شهودت تو ای وسیلۀ نزدیک در اجابتِ خواهش مقام قُرب، هویداست از رکوع و سجودت حضور دَعوِی لبیک در نـماز و دعایت ظهـور آیـۀ تـوحـیـد در فراز و فـرودت صحـیفـههای بـلـیغ است در کلام بلندت روایح گل یاس است در قـیام و قعـودت هزار دستِ دعا، قفل میشود به ضریحت هزار چشم امید از چهار سوست به جودت به دادِ مردم درمانده میرسد به شفاعت مروّتی که کـرم کرده کـردگـارِ ودودت
شب است و ذوق مناجات و حال گریه فراهم برای با تو نشـسـتن مجـالِ گـریه فراهم به خواب گفتهام امشب، به دیده راه نداری مجال پرسه در این عرصه تا پگاه، نداری بگیر بهرهای از شام قدر، ای دلِ غافل! که با کـلیدِ دعـا میشود مرادِ تو حاصل دعا به رویِ تو وا میکند دری ز کرامت دعـا تو را برسـاند به سـایهسارِ سلامت دعا کلیدِ بهشت است اگر تو اهل بهشتی به خاطر دلت امشب، دو قطره اشک نوشتی اگر امیدِ قـبولی؟ همین دو قـطره کفایت تـو و امـامِ هُـمـام و رواقهـایِ عـنـایت دلی به بـنـد مـلال، آهـوانه سوی تو آمد زبان اشک گشود و به گـفتگـوی تو آمد کدام درد ندید از دوای مهـر تو درمان؟ کدام رنـج نیـابد به دستِ مهرِ تو پایـان؟ کدام خـاطـرِ آشـفـتـهای نـشد ز تو آرام؟ کدام مشکلی از بذل لطف تو نشد آسان؟ به نـامِ نـامیِ تو، ای بـزرگـوارِ گـرامی گـشودهاند در این آستانه سـفـرۀ احـسان تو را به لطف عظیمی که کردهاند عنایت تو را به آنکه عطا کرده بر تو نورِ ولایت تو را به حقّ خدایی، که آفـرید ز نورت تو را به جانِ عزیزی، که داشت از تو حکایت تو را به جدّ گرامی، تو را به جدّۀ پاکت تو را به آیت ایمان، تو را به فضلِ هدایت که لطف باز نگیری به پیـشگاهِ شفـاعت که رحمت آوری آن را که خواست از تو رعایت |